خلاصه کتاب ۴۸ قانون قدرت

شناسنامه خلاصه کتاب ۴۸ قانون قدرت

عنوان کتاب: ۴۸ قانون قدرت عنوان کتاب به زبان اصلی: The ۴۸ rules of power نویسنده: رابرت گرین نوع کتاب: خلاصه کتاب صوتی امتیاز کتاب: ۴.۱ از ۵ (Good reads, Barnes and nobles)، ۴.۶ از ۵ (Audible)

اهداف خلاصه کتاب ۴۸ قانون قدرت

سوال اصلی مطرح شده در کتاب ۴۸ قانون قدرت این است که چرا بعضی از افراد تاثیرگذارتر و قدرتمندتر از دیگران هستند؟ چطور بعضی از افراد در طول تاریخ بشریت به قدرتی عظیم دست پیدا می‌کنند و موفق می‌شوند که سرنوشت خود را به‌صورت غیرقابل باوری عوض می‌کنند. او در این کتاب سعی کرده است با الهام از زندگی قدرتمندترین شخصیت‌های تاریخ سه هزارساله جهان درس‌ها و قوانین مهمی از قدرت و شخصیت را به مخاطب خود انتقال دهد. او درپی این است که به خواننه کمک کند تا در همه زوایای زندگی خود به شخصیتی قدرتمند و اثرگذار تبدیل شود و محبوبیت این کتاب گواه موفقیت گرین در رسیدن به این هدف است.

درباره نویسنده خلاصه کتاب ۴۸ قانون قدرت

رابرت گرین یکی از نویسندگان شناخته شده در حوزه استراتژی، قدرت و وسوسه است. گرین در ۱۴ می ۱۹۵۹ در لس آنجلس متولد شد. او قبل از آنکه به جایگاه امروزش دست پیدا کند، حدود ۸۰ شغل را امتحان کرد. پریدن از این شاخه آن شاخه او را به سمت نویسندگی در هالیوود کشاند. درنهایت آشنایی با یک ناشر زندگی رابرت گرین را دستخوش تغییری سرنوشت‌ساز کرد و او شروع به نوشتن کتابی درباره قدرت سوق داد. از گرین علاوه‌بر کتاب ۴۸ قانون قدرت، آثار زیر هم منتشر شده است: هنر اغوا، ۳۳ استراتژی جنگ، قانون پنجاه، تسلط و قوانین طبیعت انسان.

نقد خلاصه کتاب ۴۸ قانون قدرت

رابرت گرین سال‌ها به تحقیق و مطالعه درباره قدرت و ماهیت آن گذرانده است. او سعی کرده است که به این سوال جواب دهد که چه عواملی موجب افزایش قدرت در افراد می‌شود و چه چیزهایی آن را کاهش می‌دهد. به‌نظر گرین، قدرت ماهیتی ذاتی ندارد و از قانون ساده‌ای تبعیت می‌کند. اصولی وجود دارند که با رعایت آن‌ها می‌توان قدرت شخصی و درونی خود را افزایش داد و درمقابل عدم تبعیت از این قوانین، می‌تواند قدرت را کاهش دهد. گرین در این کتاب به‌صورت جالبی توانسته است ثمره تحقیقات خود را به‌صورت عملی در چهره‌های شناخته شده دنیای سیاست نشان دهد. درعین‌حال به خواننده فهمانده است که می‌توان با انجام تمریناتی خاص و تبعیت از قوانینی معین، به این قدرت دست پیدا کرد. اگر کمی باهوش باشید و بتوانید این قوانین را در موقعیت‌های مختلف زندگی‌تان به کار ببرید، خواهید توانست به شخصیتی تاثیرگذار، قدرتمند و کاریزماتیک تبدیل شوید. این کتاب درست مانند راهنمایی عملی به شما کمک می‌کند تا به قدرت دست پیدا کنید و با آن دنیای اطرافتان را تغییر دهید.

جوایز و دستاورد های خلاصه کتاب ۴۸ قانون قدرت

کتاب ۴۸ قانون قدرت توانسته است خود را در لیست کتاب‌هایی که زندگی افراد را دگرگون کنند قرار بگیرد. این کتاب جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز بوده است و در ایران هم همیشه جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها محسوب می‌شود. این اثر رابرت گرین به زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده و او را به یکی از معروف‌ترین چهره‌های فعال در این عرصه تبدیل کرده است.

این کتاب مناسب چه کسانی است؟

اگر دوست دارید اعتماد به‌نفس کافی داشته باشید، اگر خواهان رسیدن به شخصیتی تاثیرگذار و قدرتمند هستید، اگر مسئله کاریزما برایتان جذاب است و یا حتی اگر صرفا شخصیت‌های قدرتمند دنیا برایتان جالب هستند، توصیه می‌کنم که حتما کتاب ۴۸ قانون قدرت را بخوانید. این کتاب از تمام اسرار قدرت درونی و ذاتی پرده‌برداری خواهد کرد و دید شما را نسبت به این مفهوم تغییر خواهد داد.

بخش هایی از متن کتاب

شکارچیان ماری را تعقیب می‌کردند. مار از کشاورزی خواست تا زندگی‌اش را نجات دهد. کشاورز برای پنهان کردن مار، چمباتمه زد و اجازه داد، مار داخل شکمش برود اما وقتی خطر رفع شد و کشاورز از مار خواست تا بیرون بیاید، مار نپذیرفت زیرا درون شکم کشاورز گرم و امن بود. در راه بازگشت به خانه، کشاورز، مرغ ماهی‌خواری را دید و پیش او رفت و ماجرا را در گوشش گفت. ماهی‌خوار گفت که چمباتمه بزند و به خودش فشار بیاورد تا مار خارج شود. وقتی مار سرش را بیرون آورد، ماهی‌خوار آن را گرفت و بیرون کشید و کشت. کشاورز بیم داشت که سم مار هنوز در بدنش باشد. مرغ ماهی‌خوار هم به او گفت برای درمان سم مار، باید شش پرنده سفید بخوری، کشاورز با خودش گفت که این مرغ‌ ماهی‌خوار هم پرنده سفید است پس با خودش شروع می‌کنم. او ماهی‌خوار را به سرعت گرفت و آن را داخل کیسه انداخت و به خانه برد و به دیوار آویزان کرد. وقتی ماجرا را برای همسرش تعریف کرد، او گفت: «تعجب می‌کنم. پرنده به تو محبت کرده و تو را از شر دشمنی که در شکم داشتی، خلاص کرده است، حال تو به دامش انداخته‌ای و از کشتنش حرف می‌زنی؟» سپس بی‌درنگ مرغ ماهی خوار را آزاد کرد و ماهی‌خوار پرواز کرد و دور شد اما چشم‌های همسر کشاورز را هم با منقار از کاسه در آورد و با خود برد.