درس هایی از اپرا وینفری ، تاثیر گذار ترین زن دنیا + جملات آموزنده

درسهایی از اپرا وینفری، تاثرگذارترین زن دنیا
درسهایی از اپرا وینفری، تاثرگذارترین زن دنیا

فهرست مطالب

امروز با هم زندگینامه یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های زن سیاه‌پوست تاریخ امریکا را با هم ورق خواهیم زد. کسی که این روزها او را به عنوان شخص بانفوذ در رسانه‌های آمریکایی و حتی جهانی، مجری توانمند و حرفه‌ای، تهیه کننده ماهر، بازیگر و در نهایت در نقش یک انسان خیرخواه می‌شناسیم.

اپرا وینفری، نه تنها در امریکا بلکه در سراسر جهان شناخته شده است. مردم معتقدند که او می‌تواند با کلمات جادوگری کند. میزان محبوبیت وینفری از سوپرمن و حتی الویس پریسلی در امریکا بیشتر است. بر اساس آخرین رده‌بندی که توسط موسسه VH1 انجام گرفته است او یکی از ۲۰۰ شخصیت برتر امروزی دنیا است.

از ۸ سپتامبر ۱۹۸۶ تا ۲۵ می ۲۰۱۱، ۳۴ میلیون زن آمریکایی و ۱۵ میلیون مرد آمریکایی، پای برنامه اپرا وینفری نشسته و بدون پلک زدن او را تماشا کرده‌اند. می‌توان میزان تأثیرگذاری او روی مردم امریکا و مخصوصاً سیاه‌پوستان را به وضوح درک کرد. برنامه‌های اپرا در ۱۱۷ کشور دیگر به جز امریکا نیز چشم‌گیری از بینندگان را رقم زده است.

هم اکنون اپرا وینفری با برتری ۵۵ درصدی بینندگان خود نسبت به نزدیک‌ترین رقیبش در صدر پربیننده‌ترین شخصیت رسانه‌ای زن امریکا قرار دارد. برنامه‌های وینفری معمولاً میزان محبوبیت و همچنین درخواست برای نمایش بیشتر و در حدود سه برابری نسبت به برنامه‌های مشابه در زمان‌های پخش یکسان دارد.

[su_note note_color=”#f0d5ee”]خودت را فقط با آدم هایی محصور کن که تو را بالاتر خواهند برد[/su_note]

علاوه بر چهره رسانه‌ای، نام اپرا وینفری را در صدر ثروتمندترین و قدرتمندترین زنان امریکا می‌توانیم پیدا کنیم. در جامعه آمریکایی وجود شخصیتی به مانند اپرا که انسان دوست باشد، معیاری از رنگین پوستی در قضاوت نداشته باشد و همچنین بتواند همه مخاطبان خود را راضی نگه دارد، تقریباً نایاب و نادر است.

اپرا وینفری عضو هیئت رئیسه، مدیر عامل و همچنین مدیر ارشد بازرگانی شرکت اپرا وینفری نتورک (Oprah Winfrey Network) است. مدیریت اپرا نیز به مانند همه خصوصیات اخلاقی و ویژگی‌های بارزش خاص و نمونه است. مدیریتی که تاکنون توانسته است از سد مشکلات بزرگ اداره سازمانی بربیاید. او تجسمی از روح آمریکایی و موفقیت تجاری است.

اپرا وینفری نمونه بارز زنانی است که توانسته‌اند با بالا کشیدن خود از طناب چاه فقر، خود را به ثروت برسانند است. او زندگی پرفراز و نشیبی داشته است و رسیدن به جایگاه کنونی خود را مدیون زحمات و تلاش‌هایش می‌داند نه تقدیر و سرنوشت. اپرا وینفری اکنون اولین میلیاردر زن آمریکایی آفریقایی تبار است. همراه ما در مرور زندگی اپرا وینفری باشید.

کودکی اپرا وینفری

اپرا گِیل وینفری در ۲۹ ژانویه ۱۹۵۴ در شهر کاسکیوسکوو از ایالت می سی سی پی، به دنیا آمد. نام واقعی او ارپا (Orpah) بود. نام او از روی یکی از شخصیت‌های کتاب مقدس برداشته شده است. با این وجود کسی دختر را ارپا صدا نکرد و نمی‌کند. حتی پدر و مادر و دوستان نزدیکش هم اسم واقعی او را به درستی نمی‌توانستند تلفظ کنند. این بود که تصمیم گرفتند نام او در شناسنامه نیز به اپرا تغییر پیدا کند.

[su_note note_color=”#f0d5ee”]بزرگترین ماجراجویی که می توانید انجام دهید زندگی بر اساس رویاهای شما است.[/su_note]

اپرا وینفری دوران کودکی به شدت دشواری داشت. مادر او ورنیتا لی، در ۱۸ سالگی او را به دنیا آورده بود و پدرش ۲۰ سال داشت. شغل پدر وینفری در آن روزها، خدمت در ارتش بود اما در معدن یا به عنوان آرایشگر نیز کار کرده بود. ازدواج رسمی پدر و مادرش در جایی ثبت نشده است. مادر او برای تأمین مخارج، فرزندش را به مادربزرگ در یکی از روستاهای می سی سی پی سپرد. تا سن شش سالگی اپرا نزد مادربزرگ خود و مزرعه بزرگ شد. مادربزرگ با وجود همه مهربانی، گاهی برای تربیت کردن وینفری خردسال دست به ترکه و چوب هم شده بود. با وجود همه سختی‌ها و مشکلاتی که بزرگ کردن بچه خردسال بازیگوشی همانند اپرا داشت، او توانست در ۳ سالگی، انجیل و سرودهای مذهبی را به نوه خود آموزش دهد.

کودکی اپرا وینفری
کودکی اپرا وینفری

برای کودکی که در اوج فقر بزرگ می‌شد، وجود کفش یا لباس بی‌معنی بود. لوکس‌ترین و شیک‌ترین لباسی که اپرا آن را از دوران کودکی خود به یاد دارد، لباس‌های مدرسه عاریه است. اپرا تمام کودکی خود را تا سن ۶ سالگی در انزوای کامل به سر می‌برد و برای تفریح و سرگرمی خود می‌بایست از آنچه که در اختیار داشت استفاده می‌کرد. دوستان نزدیک او در همین دوران، حیوانات مزرعه مادربزرگش بودند. علاوه بر این، خواندن کتاب تبدیل به یکی از علاقه‌مندی‌های او شده بود.

هیچ تلویزیونی در مزرعه وجود نداشت. به گفته اپرا وینفری بزرگ‌ترین هدیه مادربزرگش آموزش خواندن کتاب مقدس و اجبار او به مطالعه دیگر کتاب‌ها بود. برای کودک سه ساله، این ویژگی می‌توانست کاملاً متمایز و بی‌نظیر باشد. همچنین اپرا، مادربزرگ خودش را به عنوان اولین الگوی زندگی خود می‌داند. در یکی از مصاحبه‌های خودش، اعلام کرد که قدرت و روش فکر کردنش همگی نتیجه تلاش‌ها و کارهای مادربزرگش است.

[su_note note_color=”#f0d5ee”] بزرگترین ماجراجویی که همیشه می توانید انجام دهید این است که به رویاهای خودتان در زندگی برسید و با آنها زندگی کنید[/su_note]

مادربزرگ، وینفری خردسال را با خود تا شش سالگی به کلیسا می‌برد. کم‌کم عنوان «موعظه‌گر» به اپرا خردسال داده شد. دلیل این لقب را می‌توان در هوش و ذکاوت خارق‌العاده کودکانه‌اش به هنگام خواندن ایات کتاب مقدس و تفسیر آن‌ها برای دیگران دانست. برخی از افراد داخل کلیسا معتقد بودند که روح کودک توسط روح القدوس تطهیر شده است. اپرا در دوران کودکی و زمانی که در بیشتر اوقات خودش را در کلیسا سپری می‌کرد، تصمیم گرفت که یک کشیش یا موعظه‌گر شود؛ اما این تصمیم با ورودش به مدرسه و دیدن معلم الهام بخشش، خانم دانکن، به معلمی تغییر پیدا کرد.

در سن ۵ سالگی اپرا وارد کودکستان شد. در همان روزهای اول ورودش نامه‌ای با قلم خود برای معلم خود نوشت و در آن اعلام کرد که خود را شایسته نشستن در کلاس اول به جای کودکستان می‌داند. این حرکت اپرا معلم خودش را شگفت زده کرد. اپرا پس از پایان دوران کودکستان و اول ابتدایی، به صورت مستقیم وارد سوم ابتدایی شد. این قدم‌های بزرگ نشان از داشتن پتانسیل زیاد این دختر در میان مردم می سی سی پی بود.

او در سن شش سالگی دوباره به نزد مادرش بازگشت. او با برادر و خواهرش به همراه مادرشان از مزرعه مادربزرگ به شهر میلواکی در ایالت ویسکانسی مهاجرت کردند. جایی که فرهنگ شهرنشینی آن تفاوت بسیار زیادی با فرهنگ روستایی که اپرا در آن رشد کرده بود داشت.

با وجود فقر شدید، نگاه تحقیرآمیز از بیرون جامعه، زندگی سخت و همچنین نبود حامی، اپرا وینفری خردسال همچنان پیرو علایق خود در کتاب‌خوانی بود. در همین دوران، اپرا در جمع‌های مشاعره محله‌ای و باشگاه‌های سیاه‌پوستان شرکت می‌کرد. کم‌کم همه او را به نام «سخنگوی کوچک» شناختند. او در یکی از مصاحبه‌های خودش گفته است که :

با وجود همه مشکلات، سختی‌ها و سیاهی آینده‌ای که دیگران برای من متصور بودند، همیشه می‌دانستم روزی تبدیل به فردی مفید و تأثیرگذار خواهم شد.

اپرا تا سن هشت سالگی نزد مادر خود زندگی کرد؛ اما در این دوران بود که با برداشتن مقداری پول، از خانه به قصد زندگی کردن با پدر خود فرار کرد. مادر او اصراری به برگشت دخترش با وجود اینکه سرپرست قانونی او بود، به خانه و میلواکی نداشت. جایی که مادر اپرا در آن زندگی می‌کرد محیطی به شدت خشن و نامناسب برای بزرگ شدن فرزندش بود.

اپرا ویفری زنی با شهامت است. در یکی از مصاحبه‌های خود پرده از تجاوزهای جنسی که توسط خویشاوندانش به او در سنین کودکی انجام شده بود، برداشت. او در برخی از مصاحبه‌ها با جزئیات کامل شرح چگونگی برخی از تجاوزهای از جمله تجاوز پسرعموی نوزده ساله خودش در سن نه سالگی را بیان کرده است. مشکلات وینفری به اینجا ختم نشد. در چندین بار دیگر دوباره او توسط دوستان مادرش و همچنین بستگان مادری، دوباره مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. اپرا در سن سیزده سالگی، از اذیت و آزارهایی که دیده بود، برآشفت و دوباره با برداشتن مقدار پول از خانه گریخت.

اپرا وینفری
اپرا وینفری

زمانی که پول وینفری بیرون از خانه تمام شده بود، از پرستارش کمک خواست. پرستاری که با فریب او را دوباره به خانه بازگرداند. برگشت او به خانه با عبور از فرش قرمز همراه نبود. مادرش رفتاری به شدت سخت‌گیرانه و سخت‌تر از آن روز به بعد با اپرا پیش گرفت. در سال ۱۹۶۸ و در پی آزار جنسی که دیده بود در سن ۱۴ سالگی حامله شد. او در آن دوران سرپناهی نداشت. فرزندش را در بارداری ناموفق از دست داد و تنها پدرش بود که دوباره او را در پناه خود گرفت. این گفته‌های اپرا در مصاحبه خود با شبکه سی آن آن (CNN) بود. او در زمان بیان جمله‌هایش اشک از چشمانش جاری شده بود و با همان صدای بغض‌آلود از فداکاری پدرش که زندگی او را نجات داد، قدردانی می‌کرد.

با وجود این سرگذشت تلخ و سخت، اپرا وینفری، چراغ تخیلات و خواسته های خودش را خاموش نکرد. او آرزوی دیدن سرزمین‌ها و کشورهایی که توصیف آن را در کتاب‌ها خوانده بود، در سر می‌پروراند. گویی می‌دانست روزی می‌تواند به سادگی آب خوردن، همه این سرزمین‌ها را تجربه کند. در مصاحبه‌ای که سال ۱۹۹۱ از او منتشر شد، گفته است:

خواندن کتاب‌ها به من نوید زندگی می‌دادند… خواندن به من امید هدیه می‌داد. برای من کتاب‌هایم همانند دره‌ای باز بودند.

او از سن چهارده سالگی با پدرش در شهر دشویل زندگی کرد. زندگی او بعد از آن فراز و فرودهای سختی که داشت، دوباره به حالت عادی خود برگشت و حالا می‌توانست برای رؤیای آمریکایی خود، برنامه‌ریزی کند. پدر اپرا، تصمیم گرفته بود که باانضباط و سخت‌گیری، به او کمک کند تا از تابوتی که برای خود ساخته بود قصری روشن بنا کند. اپرا وینفری در مصاحبه در مورد پدرش این‌گونه می‌گوید:

پدر زندگی من را با سماجت تمام تغییر داد تا من به خودم ایمان داشته باشم و بتوانم بهتر شوم. عشق او به یادگیری راه را به من نشان داد.

عشق به یادگیری که اپرا از آن سخن می‌گوید، مربوط به آموزش لغات جدید از سوی پدر به دخترش قبل از خوردن شام بود. زمانی که پدر اپرا، هر شب پنج لغت جدید به فرزندش یاد می‌داد، نمی‌دانست بذر عشق به یادگیری و پیشرفت در دلش می‌کارد. اپرا تغییر کرده بود، در سن پانزده سالگی دوباره یک دانش‌آموز شده بود و برای اجرای آهنگ مذهبی کلیسا در کالیفرنیا انتخاب شده بود. با قدم گذاشتن روی سنگفرش هالیوود و دیدن ستاره‌های نقش بسته روی زمین، تصمیم گرفت که روزی ستاره خودش را در این سنگفرش داشته باشد. با بازگشت از کالیفرنیا، همه چیز تغییر کرد، او رئیس شورای مدرسه خود شد و در باشگاه نمایشنامه خوانی استعدادی که در کودکی داشت دوباره به دست آورد. اختلاف سطح بیان و فصاحت کلماتی که اپرا استفاده می‌کرد، هیچ شباهتی به یک کودک پانزده ساله نداشت. او موفق شد تا رتبه سخنور برتر را در ایالت تنسی به دست آورد. رئیس جمهور نیکسون، اپرا را به عنوان دانش‌آموز برتر و همچنین نماینده جوانان سیاه‌پوست به کاخ سفید دعوت کرد. اپرا بعدها اظهار داشت که همه این افتخارات به لطف پدرش بوده است.

[su_note note_color=”#f0d5ee”] نفسی عمیق بکشید و یادتان باشد که این لحظه تنها زمانی است که شما از داشتن آن اطمینان دارید.[/su_note]

اولین تجربه کاری اپرا به عنوان مجری در رسانه‌های اجتماعی به برنامه رادیویی WVOL بر می‌گردد. جایی که مدیر برنامه بعد از دیدن اجرای فوق‌العاده اپرا در برنامه «پیشگیری از سوختن دست کودکان روی اجاق» و متقاعد کردن تعداد زیادی با بیان خاص خود برای مراقبت از کودکان خود، متوجه استعداد بالقوه او شد. اپرا شرکت در برنامه‌های رادیویی را به عنوان کار نیمه وقت در کنار تحصیل پیش گرفت. درامد او از این کار به صورت ۱۰۰ دلار در هفته بود.

اپرا وینفری در نقش مجری تلویزیونی

در طول سال‌هایی که وینفری به عنوان دانشجو در دانشگاه تنسی مشغول به تحصیل بود، دو بار به عنوان بانوی سیاه‌پوست در ایالت‌های مختلف انتخاب شد، یکی در تنسی و دیگری در نشویل. همچنین او در سال ۱۹۷۱ در میان کاندیداهای دختر سیاه‌پوست امریکا شرکت داشت. مدت کوتاهی پس از آن، زمانی که نوزده سال داشت به عنوان اولین دستیار دختر سیاه‌پوست در اخبار شبکه تلویزیونی محلی نشویل مشغول به کار شد.

در سال دوم کالج بود که وینفری، تبدیل به یک مجری تأثیرگذار در تلویزیون محلی نشویل شده بود. مجری اخباری که نه تنها تأثیرگذار بود بلکه القابی همانند اولین زن آفریقایی تبار مجری اخبار را نیز با خود یدک می‌کشید. شاید برای شما، تصور اینکه سیاه‌پوستی بتواند به این مقام در تلویزیون امریکا دست پیدا کند، با توجه به تجربه‌های امروزی، کار آسانی به نظر برسد؛ اما بدانید که در زمان نوزده سالگی اپرا، جامعه امریکا به شدت نژاد پرست بود و رسیدن به مقامی همانند گوینده اخبار شبکه محلی برای یک سیاه‌پوست تقریباً غیرممکن بود.

اپرا وینفری در نقش مجری تلویزیونی
اپرا وینفری در نقش مجری تلویزیونی

اپرا در نقش یک مجری می‌توانست به خوبی ایفای نقش کند اما احساسات او کار را خراب می‌کرد. بارها پیش آمد که در میانه اخبار اشک‌های او به تأثیر از کشته شدگان طوفان در کالیفرنیا جاری شده بود یا صدای نازکش در میانه خواندن سقوط سهام لرزیده بود. خوشبختانه یا بدبختانه، اپرا بعد از نه ماه از کار برکنار شد. با این حال اپرا وینفری که اکنون مشاهده می‌کنید، ذره‌ای از شکست خوردن نهراسید از آن برای رشد دوباره استفاده کرد.

پیش از اینکه او در سال ۱۹۷۶ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شود دوباره پیشنهاد همکاری به عنوان مجری اخبار در یکی از شبکه‌های محلی را دریافت و قبول کرد. او به مدت دو سال در همین مقام مشغول به کار بود، اما بعد از دو سال پیشنهاد همکاری به عنوان مجری یکی از برنامه‌های تلویزیونی که در آن اپرا می‌بایست با مردم مصاحبه کند، به او داده شد. با وجود اینکه اپرا به عنوان یک زن چاق شناخته می‌شد، اما مردم او را صمیمانه قبول کرده بودند. به سرعت میزان محبوبیت اپرا رو به افزایش بود. او در مورد اولین نمایش خود می‌گوید:

نفسم را از سینه بیرون دادم و با خودم گفتم کاری که باید انجام دهم همین است. این مثل نفس کشیدن است.

پس از شش سال اجرای موفق در شبکه محلی WJZ، اپرا در سن ۲۹ سالگی به برنامه صبحگاهی، ای ام شیکاگو دعوت شد. این برنامه تنها نیم ساعت بود. اپرا در مورد شروع به کارش در شیکاگو می‌گوید:

اولین روزی که من وارد شیکاگو شدم، ۴ سپتامبر ۱۹۸۳ بود. من در شهر راه رفتم. اکنون در جایی بودم که حس خانه و ریشه به من می‌داد. من می‌دانستم که به اینجا تعلق دارم.

قرارداد وینفری، چهارساله و سالانه به مقدار دو هزار دلار بود. اپرا در شروع همکاری خود در این برنامه صبحگاهی، نگرانی‌های متعددی داشت، از جمله اینکه آیا مردم می‌توانند سیاه‌پوستی را در آغاز روز خود تحمل کنند. این تنها نگرانی اپرا نبود. برنامه دانا هیو، هم‌زمان با برنامه صبحگاهی اپرا وینفری شروع شده بود و محبوبیت روز افزونی پیدا کرده بود، حالا وینفری نگران این بود مخاطبانش با اشتباه کوچک او می‌توانند به سادگی سراغ برنامه رقیبش بروند.

[su_note note_color=”#f0d5ee”]هر کدام ما وظیفه خاصی در این جهان داریم که مانند اثر انگشت دست مان منحصر بفرد است. موفقیت هر کسی در زندگی وابسته به این است که وظیفه خودش و آنچه بدان عشق می ورزد را کشف کند، سپس به دنبال راهی از آن برای خدمت به دیگران باشد. علاوه بر سخت کوشی، ما باید از انرژی جهان اطراف مان نیز برای قوی تر بودن، بهره بگیریم.[/su_note]

خوشبختانه، هیچ یک از ترس‌های او به واقعیت بدل نشد. اپرا در عرض یک سال توانست موفقیت بزرگ و جوایز برنامه منتخب مردمی را تصاحب کند. همچنین با پیشرفت سریع برنامه اپرا وینفری، دانا هیو مجبور شد که اجرای برنامه‌های خود را به نیویورک منتقل کند. چرا که اکنون برنامه وینفری دیگر قابل رقابت نبود. همه مردم دوست داشتند او را تماشا کنند. بعد از یک سال، رتبه برنامه صبحگاهی که اپرا در آن حضور داشت، ۵۰ درصد بهتر شد.

به سرعت وینفری تبدیل به بهترین دوست زنان خانه‌دار آمریکایی شد. تنوع برنامه‌های اپرا به شدت زیاد بود. او معتقد بود که باید مردم را آن گونه که هستند قبول کرد نه ان چیزی که از آن‌ها انتظار داریم. به همین دلیل همیشه خود را فردی انتقادپذیر معرفی می‌کرد. او زمانی که دانش‌آموز کلاس چهارم بود، آرزو داشت معلم شود و اکنون کمابیش آنچه که آرزو کرده بود را در دستان خود عملی می‌دید. وینفری معلمی‌شده بود که به مخاطبان خود روش زندگی کردن آموزش می‌داد و محدوده سنی برای حضور در کلاسش وجود نداشت.

تعامل او با معتادان مواد مخدر یا کسانی که سبک زندگی شخصی داشتند، به اپرا یاد داد که زندگی هر کس نتیجه تلاش و خواسته‌هایش است و کس دیگری نمی‌تواند مسئول سبک زندگی فرد دیگر باشد. او هر دقیقه از نمایش‌هایش را به خاطر درس‌هایی که فرا می‌گرفت دوست داشت و بینندگانش عاشق دیدن، چهره مجذوب او در اجرا بودند.

تجربه بازیگری اپرا وینفری

در سال ۱۹۸۵، زمانی که کوئنسی جونز، تهیه کننده فیلم‌نامه اقتباسی از رمان الیس واکر، با عنوان «رنگ بنفش» در شیکاگو بود، برنامه‌ای که اپرا مجری آن بود را از تلویزیون اتاق هتل خود دید. او در آن زمان به دنبال بازیگر نقش صوفی در فیلم بود. وینفری هیچ تجربه رسمی بازیگری در کارنامه خود به جز چندین مورد نمایشنامه خوانی نداشت؛ اما جونز به او پیشنهاد همکاری و بازیگری داد. در دسامبر ۱۹۸۵، فیلم منتشر شد. فیلم نظرات مثبت و درخشانی از سوی بینندگان دریافت کرد. همچنین منتقدان بازی وینفری را ستایش و آن را «تکان دهنده» خطاب کردند. وینفری برای اولین بار و در اولین تجربه بازیگری خود، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مکمل زن اسکار و گلدن گلوب در این فیلم شد.

تجربه بازیگری اپرا وینفری
تجربه بازیگری اپرا وینفری

اپرا وینفری به دنبال موفقیت در اولین فیلمش، جوایز متعددی از سوی جوامع حافظ حقوق زنان دریافت کرد. به دنبال همین اتفاقات، دومین نقش‌آفرینی در فیلم، پسر بومی اثر ریچارد رایت را در سال ۱۹۸۶ داشت. در این فیلم، اپرا نقش اصلی را بر عهده داشت. با این وجود فیلم آن چنان که تصور می‌شد، موفق نبود. او در این فیلم نقش مادر بر عهده داشت و بعدها اعلام کرد که برای بازی کردن نقشی که هیچ احساسی از آن نداشت، دچار مشکل بود. موفقیت‌های اپرا در لباس بازیگری برای او گویی، لازم و ضروری بود. شهرتش در مجری‌گری نیز افزایش پیدا کرده بود. همچنین اپرا خودش را برای بازی در نقش‌های متفاوت دیگر و همچنین صدا پردازی در پویانمایی‌ها آماده می‌کرد. در سال ۱۹۸۶، اپرا دیداری با استمن گراهام داشت. تا امروز این دو همکاری طولانی مدتی با هم در زمینه‌های مختلف داشته و دارند. گراهام کارآفرین و مدیر مجموعه S. Graham & Associates است.

[su_note note_color=”#f0d5ee”] مانند یک شاهزاده فکر کنید. یک شاهزاده هیچ وقت از شکست نمی ترسد، بلکه آن را سنگی برای قدم گذاشتن و نزدیک شدن به موفقیت می پندازد.[/su_note]

اپرا وینفری هر روز موفق تر و محبوب تر از قبل

اگر نگاهی به قسمت‌های مختلف زندگی‌نامه وینفری داشته باشیم، ارتباط موفقیت‌های به ظاهر اندکش را با موفقیت‌های بزرگ آتی او درک می‌کنیم. یکی از همین موفقیت‌های کوچک، در سال ۱۹۸۶ به وقوع پیوست. جایی که اپرا وینفری به عنوان مجری برنامه‌ای با عنوان خودش یعنی «نمایش اپرا وینفری» شد. این قدم کوچک آغاز راهی برای رسیدن به کسب و کار بزرگ کنونی او بود. در ۸ سپتامبر سال ۱۹۸۶، شرکت تلویزیونی که برنامه نمایش اپرا وینفری در آن پخش می‌شد، ۱۳۸ شهر در امریکا را پوشش می‌داد. برآورد شده بود که برنامه‌ها و نمایش‌های تلویزیونی از این شبکه سودآوری معادل با ۱۲۵ میلیون دلار برای آن داشته باشد.

در یک تغییر ناگهانی و چشم‌گیر در میان برنامه‌های تلویزیونی آن سال، برنامه نمایش اپرا وینفری بیشترین درآمدزایی و پرداخت را ثبت کرد. در سال ۱۹۹۳، نمایش اپرا وینفری توانست نفوذ خودش را در بازارهای رسانه‌ای امریکا بیشتر از قبل باز کند و علاوه بر امریکا در سایر کشورها نظیر ژاپن، نروژ، عربستان سعودی و همچنین زلاندنو را نیز تسخیر کند. اپرا در طول ۲۷ سال سابقه کاری خود توانسته است با بزرگان زیادی همانند بیل کلینتون، جورج بوش و براک اوباما مصاحبه داشته باشد. در سال ۱۹۹۳ او با مایکل جکسون نیز مصاحبه‌ای اختصاصی در برنامه خود داشت. نکته قابل توجه این است که مایکل جکسون به ندرت در برنامه‌های تلویزیونی حاضر می‌شد. همچنین اپرا علاوه بر سیاستمداران با افراد تأثیرگذاری به مانند مارک زوکربرگ، بیل گیتس، استیو جابز، سرگی برین، لری الیسون، ریچارد برانسون، ارنولد شوارتزنگر، آل‌پاچینو و مایکل جردن نیز در برنامه خود مصاحبه کرده است. بهتر است به جای شمردن کسانی که در برنامه او شرکت کرده‌اند، اندک افرادی که در برنامه نمایش اپرا وینفری شرکت نکرده‌اند را برشماریم.

[su_note note_color=”#f0d5ee”]فرقی نمی کند که چه نژاد یا جنسیتی دارید، در هر شرایطی سعی کنید بهترین باشید.[/su_note]

کلمات وینفری همانند طلا، با ارزشمندند

کلمات وینفری به قدری ارزشمند و تأثیرگذار هستند که می‌تواند یک شبه کسی را معروف یا اعتبارش را نابود کند. اتفاقی که برای ماریان ویلیامسون نویسنده کتاب «برگشت به عشق» اتفاق افتاد. روز سه‌شنبه، ۴ فوریه ۱۹۹۲، ویلیامسون در نمایش اپرا وینفری شرکت داشت. روز چهارشنبه بیش از ۳۵ هزار نسخه از کتاب او به یک‌باره فروخته شد. بعد از ۸ روز، تعداد کتاب‌های فروخته شده به رقم سیصد هزار جلد رسید. این تنها یکی از معجزات سخنان اپرا وینفری بر روی مردم بود. می‌توان گفت فروش کتاب ویلیامسون رکورد جدیدی در فروش کتاب‌ها به صورت فیزیکی بود.

کلمات وینفری همانند طلا، با ارزشمندند
کلمات وینفری همانند طلا، با ارزشمندند

ژانویه ۱۹۹۳ و حضور دیپاک چوپرا یکی دیگر از اتفاقات مشابه در فروش ناگهانی و سریع کتاب را رقم زد. مخاطبان اپرا آن روز ۱۰۰ هزار نسخه از کتاب چوپرا را خریداری کردند. در سال ۱۹۹۸، گله دارای تگزاسی شکایت‌نامه‌ای علیه اپرا وینفری صادر کردند. تیتر بسیاری از روزنامه‌های آن روزهای ۱۹۹۸، متعلق به اپرا و دادخواهی بود که علیه او و گفته‌هایش در یکی از برنامه‌هایش علیه گوشت گاو گفته شده، بود. میهمان او در مورد بیماری گاو دیوانه که در آن گاوها شروع به خوردن همسانان خود می‌کنند صحبت کرده بود. این بیماری چند هفته قبل‌تر در یکی از روزنامه‌های امریکا به صورت کاملاً آشکارا اعلام شده بود؛ اما هیچ تأثیر سوئی برای گاو داران نداشت. پس از گفته‌های میهمان اپرا، او با اشک اعلام کرد که دیگر گوشت نخواهد خورد. این گفته او موجب بروز نوسانات شدید در بازار گوشت و همچنین گاو داران شد. همچنین عنوان بیماری گاو دیوانه بعد از برنامه اپرا دوباره با شدت بیشتر در میان مردم شروع به پررنگ‌تر شدن کرد. همه این عوامل دست در دست هم دادند تا گاو داران به سمت نارضایتی سوق پیدا کنند. با وجود صرفه هزینه‌های زیاد، اما دادگاه در نهایت اپرا را مبرا از گناه دانست.

از دیگر تأثیرات اپرا وینفری، نقش مهم و اساسی او در تعیین آرای انتخاباتی است. به طوری که در دوران جورج بوش پسر، وینفری یکی از مهره‌های اصلی انتخاباتی او محسوب می‌شد.

[su_note note_color=”#f0d5ee”]چیزی که بدان اطمینان دارم این است که صداقت قدرتمندترین ابزاری ست که همه ما در دست داریم.[/su_note]

موفقیت برای اپرا وینفری در تمایز است

با وجود همه موفقیت‌هایی که وینفری به دست آورده بود، او هیچ وقت پایانی برای مسیر موفقیت خود لحاظ نمی‌کند و دست از تلاش برنداشته است. در سال ۱۹۸۸ بود که اپرا شرکت HARPO را راه‌اندازی کرد. این شرکت برنامه‌های تلویزیونی تولید می‌کند. کارآفرین تازه‌کار، زمینی به مساحت ۹ هزار مترمربع را به عنوان استودیو فیلم‌سازی خریداری و به شرکت اضافه کرد. این همان استودیوی است که همه برنامه‌های اپرا وینفری در آن ضبط می‌شود. علاوه بر نمایش‌های تلویزیونی، شرکت تازه تأسیس اپرا مستندات و برنامه‌های جذاب دیگری تلویزیونی نیز تولید و عرضه می‌کند.

موفقیت برای وینفری در تمایز است
موفقیت برای وینفری در تمایز است

بر اساس ارزیابی‌های انجام شده توسط مجله فوربس، بعد از پنج سال درامد اپرا در سال ۱۹۹۳ چیزی در حدود ۹۸ میلیون دلار بود. برای مقایسه، درامد پادشاه دنیای فیلم‌سازی، اسپیلبرگ در همان سال ۷۲ میلیون دلار بود. اپرا نخستین زن آفریقایی‌تباری بود که توانست در زمینه سرگرمی و تلویزیون شرکت خصوصی تأسیس و اداره کند. او بعد از دو زن دیگر که استودیوهای شخصی داشتند، سومین زنی بود که توانست استودیو شخصی داشته باشد. بر اساس نظر وکیل اپرا، او کسی است که می‌تواند با قدرت تصمیم‌گیری خوبی که دارد، مجموعه را هدایت کند. وکیل اپرا اضافه می‌کند که او شخصاً همه کارهای شرکت را انجام داده و حتی امضاها را به صورت دستی وارد و با کارمندان خود گپ و گفت دارد.

در سال ۲۰۰۰ مجله O، توسط اپرا وینفری منتشر شد که توانست مانند دیگر رسانه‌های اپرا، رکوردهای جدیدی در انتشار و فروش به دست آورد. اولین نسخه از آن، ۲ میلیون فروش داشت. علاوه بر این، او رستوران، شبکه کابلی و همچنین مستقلات زیادی در طول این دوران به نام خود ثبت کرده است. در سال ۲۰۰۶، وینفری با امضای قراردادی به مبلغ ۵۵ میلیون دلار، ماهواره پخش اختصاصی برای شبکه و رسانه‌های خود خریداری کرد. سایت اپرا نیز بر اساس آخرین گزارش‌ها ماهانه ۲.۸ میلیون نفر بازدید کننده دارد.

[su_note note_color=”#f0d5ee”]بزرگ ترین راز زندگی این است: هیچ راز بزرگی وجود ندارد. هدف تان هر چه باشد، می توانید آن را با اراده و تلاش به دست بیاورید.[/su_note]

اپرا وینفری خوش‌قلب

اپرا خوشحال است که می‌تواند به سازمان‌های خیریه و صندوق‌های حمایت از کودکان کمک کند. مجموعه فرشته اپرا، موسسه خیره‌ای است که توسط اپرا تأسیس شده و میلیون‌ها دلار برای اهداف مختلفی همانند مدرسه، تأمین مالی کودکان در کشورهای فقیر و همچنین کمک هزینه به قربانیان حوادث طبیعی به مانند کاترینا، صرف می‌کند. او در سال ۱۹۹۴، لایحه‌ای برای مبارزه با کودک آزاری ارائه کرد. رئیس جمهور بیل کلینتون این لایحه را امضا و تصویب کرد.

در دسامبر ۲۰۱۱، اپرا وینفری به همراه شان پن، به عنوان یک مأموریت بشردوستانه، وارد یکی از اردوگاه‌های شهرک‌نشین در هائیتی شدند. در زلزله ۲۰۱۰ هائیتی، بیش از ۲۰۰ هزار نفر کشته و میلیون‌ها نفر بی‌خانمان شدند. شان از حضور اپرا استفاده کرد تا وضعیت این منطقه را بیش از پیش در چشم جهانیان و انسان‌های خیرخواه پررنگ‌تر کند. اپرا، به روزنامه‌نگارانی که در هائیتی و شهرک حضور داشتند، گفت:

فصل جدید برای انسان این خواهد بود که در جهان بگردد و روش‌هایی پیدا کند که به‌وسیله آن بتواند، جهان را جایی بهتر برای زندگی سازد یا تفاوتی در زندگی مردم ایجاد کند.

لیست کتاب‌های پیشنهادی اپرا وینفری

اپرا به شدت کتاب‌های تقویت شخصیت دوست دارد. اپرا در اپلیکیشن Oprah’s Book Club شما می‌توانید فهرستی از ۷۴ کتابی که اپرا آن‌ها را به شما پیشنهاد داده است را مشاهده کنید. از جمله کتاب‌های محبوبش می‌توان به Ruby، The Invention of Wings و The Twelve Tribes of Hattie اشاره کرد.

[su_note note_color=”#f0d5ee”] اگر شما خودتان را بی ارزش ببینید، جهان هم با شما همانگونه رفتار خواهد کرد.[/su_note]

راز پنهان موفقیت اپرا وینفری

بر اساس آخرین گزارش‌های فوربس، ارزش دارایی‌های اپرا وینفری، ۳ میلیارد دلار برآورد شده است. راز اصلی موفقیت اپرا در پخش برنامه‌هایش طی ۲۵ سال گذشته چیست؟ جواب کاملاً واضح است، شخصیت منحصر به فرد او به عنوان یک مجری. اولاً، برای اپرا اجرا کردن فقط یک کار ساده برای پول داشتن نیست. برای او تحقق یک رؤیای کودکانه است. رؤیایی که در آن معلم بودن هدف اصلی‌اش بود. برای اپرا پول شاید در رده دوم یا سوم اولویت‌های شغلی خودش باشد. برای مثال، او در برنامه‌هایش هیچ تبلیغ تلویزیونی در مورد وسایل و خدمات ندارد. با این وجود هرجایی که لازم بود از خدمات و وسایلی که واقعاً مفید بودن، تعریف کرده است. شاید برای شما بعید باشد اما نتیجه بی‌توجهی او به پول باعث ثروت زیادش شده است.

[su_note note_color=”#f0d5ee”]شما هرگز آنچه که می خواهید نمی شوید، بلکه آن کسی می شوید که باور دارید.[/su_note]

صفات شخصیتی اپرا، شجاعت، جسارت و همچنین سخت کوشی است. او می‌تواند بدون هیچ خستگی با افراد ارتباط برقرار کند، انتقادهای آن‌ها را بپذیرد، در مورد موضوعات مختلف صحبت کند و به دیگران آموزش‌های لازم در مورد زندگی بدهد. برای اپرا شهرت و شناخته شدن یکی از ابزارهای رسیدن به موفقیت بیشتر است. شخصیت والا و کاریزمایی که او در خود دارد، اجازه سؤال کردن از افراد مهم و همچنین طرح سؤالاتی با چاشنی جسارت و شجاعت می‌دهد. برنامه‌هایی که د ران حضار وجود داشته باشد، برای اپرا به عنوان مصاحبه کننده به مراتب بهتر از مصاحبه اختصاصی در گوشه دفتر کاری است. او می‌تواند با استفاده از قدرتی که در جذب مخاطبان دارد، میهمانش را به چالش بکشد.

وینفری به خود جرئت می‌دهد در جایی که دیگران از راه رفتن روی آن می‌ترسند، راه برود. از دیگر ویژگی‌هایی که برای اپرا برشمرده‌اند، درک عمیق بیننده و مطرح کردن سؤالاتی که ذهن خواننده را درگیری کرده، است. او می‌تواند بدون هیچ قضاوتی به صحبت‌های دیوانه‌ها، تروریست‌ها، زن‌ستیزها و هر کس دیگری گوش دهند و احساساتش را بیان کند.

[su_quote] راز بزرگ در مورد زندگی این است که هیچ رازی در آن وجود ندارد. هر هدفی که دارید، می‌توانید به آن دست پیدا کنید، به شرط اینکه برایش تلاش و کار کنید.[/su_quote]

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید